بخش شانزدهم شرح و تفسیر نامه سی و یکم نهج البلاغه

متن:

وَاعْلَمْ أَنَّ الاِْعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَآفَةُ الاَْلْبَابِ، فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ، وَلاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ، وَإِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّکَ.

ترجمه:
(پسرم!) بدان که خودپسندى و غرور، ضد راستى و درست اندیشى و آفت عقل هاست، پس براى تأمین زندگى نهایت تلاش و کوششت را داشته باش (و از آنچه به دست مى آورى در راه خدا انفاق کن و) انباردار دیگران مباش. هرگاه (به لطف الهى) به راه راست هدایت یافتى (شکر پروردگار را فراموش مکن و) در برابر پروردگار خود کاملا خاضع و خاشع باش.
 

شرح و تفسیر:
 خزانه دار دیگران مباش
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه نورانى خود به چهار فضیلت دیگر اشاره و فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(علیه السلام) را به آن توصیه مى کند.

نخست مى فرماید:

«(پسرم) بدان که خودپسندى و غرور، ضد راستى و درست اندیشى و آفت عقل هاست»; (وَاعْلَمْ أَنَّ الاِْعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ، وَآفَةُ الاَْلْبَابِ).

اشاره به اینکه انسانِ خودپسند، حقایق را درباره خویش و دیگران درک نمى کند و این صفت زشت، حجابى بر عقل او مى افکند تا آنجا که عیوب خویش را صفات برجسته و نقص ها را کمال مى بیند و گاه یک عمر در این خطا و اشتباه بزرگ باقى مى ماند و با همان حال از دنیا مى رود.
به گفته مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه، عُجب و خودپسندى همانند شراب است; هر دو انسان را مست مى کند و انسان مست همچون دیوانگان است که باید از او فرار کرد.

در قرآن مجید و روایات اسلامى، در نکوهش عُجب و خودپسندى نکته هاى فراوانى آمده است از جمله در آیه 8 سوره فاطر مى خوانیم:

«(أَفَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدِى مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرات إِنَّ اللهَ عَلیمٌ بِما یَصْنَعُونَ); آیا کسى که زشتى عملش (بر اثر عُجب و خودپسندى و هواى نفس) براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند (همانند کسى است که واقع را مى یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد (و سزاوار باشد) گمراه مى سازد و هرکس را بخواهد (و شایسته ببیند) هدایت مى کند پس جانت به سبب تأسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست».

در سخنان امیر  مؤمنان على(علیه السلام) تعبیرات عجیبى درباره عُجب و خودپسندى دیده مى شود; در یک جا مى فرماید:

«العُجْبُ آفَةُ الشَرَف; خودپسندى آفت شرف انسان است»(1) و در جاى دیگر مى فرماید: «آفَةُ اللُّبِّ العُجْبُ; آفت عقل، عُجب است».(2)

و باز مى فرماید: «العُجْبُ یُفْسِدُ العَقْلَ; عُجب عقل انسان را فاسد مى کند»(3) و در جاى دیگر: «ثَمَرَةُ العُجْبِ البَغْضَاءُ; نتیجه خودپسندى آن است که مردم دشمن انسان مى شوند».(4)

و بالاخره مى فرماید: «العُجْبُ رَأْسُ الحِمَاقَةِ; خودپسندى سرآغاز حماقت است».(5)

آن گاه امام(علیه السلام) در ادامه سخن به دومین توصیه خود پرداخته مى فرماید:

«پس براى تأمین زندگى نهایت تلاش و کوششت را داشته باش»; (فَاسْعَ فِی کَدْحِکَ).

این چیزى است که در بسیارى از روایات اسلامى بر آن تأکید شده تا آنجا که در حدیث معروف نبوى مى خوانیم: «مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى کَلَّهُ عَلَى النَّاسِ; کسى که سربار مردم باشد ملعون و رانده شده دربار خداست».(6)
اگر همه مسلمانان به ویژه جوانان به این دستور عمل کنند که هیچ کسى جز افراد از کار افتاده محتاج دیگران نباشند، به یقین جامعه اسلامى به پیشرفت هاى مهمى نایل مى شود حتى کشورهاى اسلامى نیز نباید سربار کشورهاى غیر مسلمان باشند که نتیجه اى جز ذلت به بار نمى آورد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه، این جمله را طور دیگرى تفسیر کرده اند و گفته اند منظور این است که در راه انفاق، تلاش و کوشش کن و واژه «کدح» را به معناى آنچه را که انسان براى آن زحمت کشیده تفسیر کرده اند که در این صورت این فقره مقدمه اى براى بیان جمله بعد خواهد بود; ولى تفسیر اوّل صحیح تر به نظر مى رسد.

آن گاه امام(علیه السلام) به بیان توصیه سوم پرداخته مى فرماید:

«(از آنچه به دست مى آورى در راه خدا انفاق کن و) انباردار دیگران مباش»; (وَلاَ تَکُنْ خَازِناً لِغَیْرِکَ).

اشاره به اینکه آنها که از افزوده هاى اموال خویش انفاق نمى کنند و سعى در اندوختن آن دارند، بیچارگانى هستند که تلاش خود را صرف در نگهدارى اموال براى وارثان مى کنند و در قیامت، حسابش بر آنها و در دنیا لذتش براى دیگران است; همان وارثانى که گاه کمترین اعتنایى به مورِث خود ندارند و عمل خیرى براى او انجام نمى دهند، بلکه گاه از او نکوهش مى کنند که آنچه برایشان به ارث گذاشته کافى نیست. حتى اگر وارثان افراد نیکى باشند و از آن در طریق طاعت خدا استفاده کنند باز هم مایه حسرت آنهاست، چرا که زحمتش را آنها کشیدند و ثوابش را دیگران بردند، همان گونه که در روایات اسلامى به آن اشاره شده است.

امام صادق(علیه السلام)  در تفسیر آیه شریفه «(کَذلِکَ یُریهِمُ اللهُ أَعْمالَهُمْ حَسَرات عَلَیْهِمْ); خداوند این چنین اعمال آنها را به صورتى حسرت آور به آنان نشان مى دهد»(7)مى فرماید:

«قَالَ هُوَ الرَّجُلُ یَدَعُ مَالَهُ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَةِ اللهِ بُخْلاً ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدَعُهُ لِمَنْ یَعْمَلُ فِیهِ بِطَاعَةِ اللهِ أَوْ فِی مَعْصِیَةِ اللهِ فَإِنْ عَمِلَ بِهِ فِی طَاعَةِ اللهِ رَآهُ فِی مِیزَانِ غَیْرِهِ فَرَآهُ حَسْرَةً وَقَدْ کَانَ الْمَالُ لَهُ وَإِنْ کَانَ عَمِلَ بِهِ فِی مَعْصِیَةِ اللهِ قَوَّاهُ بِذَلِکَ الْمَالِ حَتَّى عَمِلَ بِهِ فِی مَعْصِیَةِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ; منظور از این آیه کسى است که مال فراوانى از خود به یادگار مى گذارد که بر اثر بخل، در راه خدا انفاق نمى کند. سپس مى میرد و آن را براى دیگرى مى گذارد که در طریق اطاعت خداوند یا معصیت او هزینه مى کند که اگر در راه طاعت خدا عمل کرده، آن شخص مال خود را در ترازوى عمل دیگرى مى بیند و مایه حسرت او مى شود در حالى که زحمت مال را او کشیده بود و اگر با آن معصیت خدا کند آن شخص به وسیله مالش کمک به معصیت به خداوند متعال کرده است (و باز هم مایه حسرت اوست)».(8)

سرانجام در چهارمین توصیه مى فرماید: «هرگاه (به لطف الهى) به راه راست هدایت یافتى (شکر پروردگار را فراموش مکن و) در برابر پروردگار خود کاملا خاضع و خاشع باش»; (وَإِذَا أَنْتَ هُدِیتَ لِقَصْدِکَ فَکُنْ أَخْشَعَ مَا تَکُونُ لِرَبِّکَ).
اشاره به اینکه همه نعمت هاى الهى در خور شکر است و چه نعمتى از این بزرگ تر که انسان، راه هدایت را به لطف پروردگار پیدا کند بااینکه گروه هاى زیادى در بیراهه ها سرگردان مى شوند و شکر هر نعمتى متناسب با همان نعمت است.
شکر هدایت، خضوع در پیشگاه پروردگار و اطاعت اوامر و نواهى اوست.
پی نوشت ها:
1 . غررالحکم، ص 309، ح 7103 .
2 . همان مدرک، ص 65، ح 848 .
3 . همان مدرک، ح 846 .
4 . همان مدرک، ص 309، ح 7106 .
5 . همان مدرک، ح 7096 .
6 . کافى، ج 5، ص 72، ح 7.
7 . بقره، آیه 167.
8 . کافى، ج 4، ص 42، ح 2.






نظرات:




گزارش تخلف
بعدی