بخش هفدهم شرح و تفسیر نامه سی و یکم نهج البلاغه

متن:
وَاعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَة بَعِیدَة، وَمَشَقَّة شَدِیدَة، وَأَنَّهُ لاَ غِنَى بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الاِرْتِیَادِ، وَقَدْرِ بَلاَغِکَ مِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ، فَلاَ تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ، فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالاً عَلَیْکَ، وَإِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَیُوَافِیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَحَمِّلْهُ إِیَّاهُ، وَأَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَأَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ، فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلاَ تَجِدُهُ وَاغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ، لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَوْمِ عُسْرَتِکَ.
ترجمه:
(فرزندم!) بدان راهى بس طولانى و پر مشقت در پیش دارى. در این راه (پر خوف و خطر) از کوشش و تلاش صحیح و فراوان و توشه کافى که تو را به مقصد برساند بى نیاز نیستى، به علاوه باید در این راه سبکبار باشى (تا بتوانى به مقصد برسى) بنابراین بیش از حدِ توانت مسئولیت اموال دنیا را بر دوش مگیر، زیرا سنگینى آن مایه مشقت و وبال تو خواهد بود.
هرگاه در زمانى که قدرت دارى نیازمندى را یافتى که مى تواند زاد و توشه تو را براى روز رستاخیز تو بر دوش گیرد و فردا که به آن نیازمند مى شوى به تو بازپس گرداند، آن را غنیمت بشمار و (هر چه زودتر) و بیشتر، این زاد و توشه را بر دوش او بگذار، زیرا ممکن است روزى در جستجوى چنین شخصى بر آیى و پیدایش نکنى. (همچنین) اگر کسى را پیدا کنى که در حال غنا و بى نیازیت از تو وام بگیرد و اداى آن را براى روز سختى و تنگدستى تو بگذارد، آن را غنیمنت بشمار!  
lشرح و تفسیر
 زاد و توشه آخرتت را با دیگران بفرست!
امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه به طولانى بودن سفر آخرت و نیاز شدید به تهیه زاد و توشه براى این سفر از طاعات و کارهاى خیر به ویژه انفاق در راه خدا اشاره کرده است.
نخست مى فرماید: «(فرزندم!) بدان راهى بس طولانى و پر مشقت در پیش دارى»; (وَاعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ طَرِیقاً ذَا مَسَافَة بَعِیدَة، وَمَشَقَّة شَدِیدَة).پیمودن راه هاى دنیا، هرچند طولانى و مشقت بار باشد در برابر راه آخرت سهل و آسان است.
راه آخرت بسیار پر پیچ و خم و از گردنه هاى صعب العبور فضایل اخلاقى و مبارزه با هواهاى نفسانى مى گذرد و گاه پیمودن یکى از آنها سال ها وقت مى طلبد.
امام(علیه السلام) بعد از این هشدار، لزوم تهیه زاد و توشه براى این سفر را گوشزد مى کند و مى فرماید: «در این راه (پر خوف و خطر) از کوشش و تلاش صحیح و فراوان و توشه کافى که تو را به مقصد برساند بى نیاز نیستى، به علاوه باید در این راه سبکبار باشى (تا بتوانى به مقصد برسى)».
(وَأَنَّهُ لاَ غِنَى بِکَ فِیهِ عَنْ حُسْنِ الاِرْتِیَادِ(1)، وَقَدْرِ بَلاَغِکَ(2) مِنَ الزَّادِ، مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ).

اساس این زاد و توشه همان است که در قرآن مجید آمده است، آنجا که مى فرماید:
«(وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى);
و زاد و توشه تهیه کنید، و بهترین زاد و توشه تقوا و پرهیزکارى است».(3)تعبیر به «حُسْنِ الاِْرْتِیاد» با توجّه به اینکه ارتیاد به معناى طلب کردن است، مفهومش حسن طلب یا به عبارت دیگر تدبیر و مدیریت صحیح (در طریقه تهیه زاد و توشه براى سفر آخرت) است.
تعبیر به «خِفَّةِ الظَّهْرِ; سبک بودن پشت» اشاره به چیزى است که در قرآن مجید آمده مى فرماید: «(وَلَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَأَثْقالاً مَّعَ أَثْقالِهِم); آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش مى کشند و (همچنین) بارهاى سنگین دیگرى را اضافه بر بارهاى سنگین خود».(4)
امام(علیه السلام) به فرزندش مى گوید که هرگز مانند آنان نباشد و تا مى تواند پشت خود را از این بار سبک گرداند.
پیش از این نیز در خطبه بیست و یکم، این عبارتِ بسیار کوتاه و پر معنا را داشتیم:
«تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا;
سبکبار باشید تا به قافله برسید» در زمان هاى گذشته که قافله ها به راه مى افتادند و به گردنه هاى صعب العبور مى رسیدند گران باران وا مى ماندند و چون قافله نمى توانست به جهت آنها توقف کند، به مسیر خود ادامه مى داد و آنها تنها در بیابان مى ماندند و طعمه خوبى براى دزدان و گرگان بیابان بودند.
امام(علیه السلام) پس از این مقدمه کوتاه و پر معنا مسائل مالى و انفاقِ فى سبیل الله را که از مهم ترین زاد و توشه هاى قیامت است عنوان مى کند و مى فرماید:
«بنابراین بیش از حدِ توانت مسئولیت اموال دنیا را بر دوش مگیر، زیرا سنگینى آن مایه مشقت و وبال تو خواهد بود»; (فَلاَ تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ، فَیَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالاً عَلَیْکَ).اشاره به اینکه آنقدر ذخیره کن که براى نیاز تو کافى باشد و بتوانى فرداى قیامت پاسخگوى آن باشى و گرنه همچون بار سنگینى بر دوش تو خواهد بود; بارى که از آن استفاده نمى کنى و فقط رنج آن را مى کشى.
سپس امام(علیه السلام) با تعبیر جالبى دعوت به انفاق فى سبیل الله مى کند و مى فرماید: «هرگاه در زمانى که قدرت دارى، نیازمندى را یافتى که مى تواند زاد و توشه تو را براى روز رستاخیز تو دوش گیرد و فردا که به آن نیازمند مى شوى به تو بازپس گرداند، آن را غنیمت بشمار و (هر چه زودتر) و بیشتر این زاد و توشه را بر دوش او بگذار»;
(وَإِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، فَیُوَافِیکَ بِهِ غَداً حَیْثُ تَحْتَاجُ إِلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَحَمِّلْهُ إِیَّاهُ، وَأَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَأَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ).
آن گاه مى افزاید: «زیرا ممکن است روزى در جستجوى چنین شخصى بر آیى و پیدایش نکنى»; (فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلاَ تَجِدُهُ(5)).
امام(علیه السلام) در پایان این بخش از وصیّت نامه براى تشویق به انفاق در راه خدا از تعبیر دیگرى استفاده کرده مى فرماید: «(و همچنین) اگر کسى را پیدا کنى که در حال غنا و بى نیازیت از تو وام بگیرد و اداى آن را براى روز سختى و تنگدستى تو بگذارد، آن را غنیمنت بشمار»; (وَاغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ، لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَوْمِ عُسْرَتِکَ).
حاصل اینکه انسان عاقل و هوشیار باید از وجود دو کس بهره گیرد: کسى که داوطلبانه و رایگان بار سنگین توشه انسان را بر دوش مى گیرد و با شادى و خوشحالى آن را به مقصد مى رساند و دیگر کسى که در هنگام بى نیازى انسان به مال، بخشى از اموال او را وام مى گیرد و در آن زمان که شدیداً به آن نیازمند است بازپس مى دهد. آرى چنین است حال کسانى که در راه خدا انفاق مى کنند و تعبیرى جالب تر و زیباتر از این پیدا نمى شود.
تعبیر دوم برگرفته از قرآن مجید است آنجا که مى فرماید: «(مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَة); کیست که به خدا قرض نیکویى دهد، (و بدون منت، انفاق کند،) تا خداوند آن را براى او، چندین برابر کند؟».(6)
البتّه آیه مسأله وام دادن را با نکته اضافه اى بیان مى دارد و آن اینکه خداوند وامى را که از بندگانش مى گیرد دو چندان یا چند برابر به آنها باز پس مى دهد.
تعبیر اوّل را هم احتمالا بتوان از آیات شریفه سوره بلد استنباط کرد آنجا که مى فرماید:
(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فِى یَوْم ذِى مَسْغَبَة...)
.(7)
شایان توجّه است که مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع روایت جالبى متناسب با وصیّت نامه بالا نقل مى کند که سفیان بن عُیَیْنَه مى گوید:
زُهرى (یکى از تابعین معروف) در شبى سرد و بارانى على بن الحسین(علیه السلام) را دید که آرد بر دوش خود حمل مى کند عرض کرد: یابن رسول الله این چیست؟ فرمود:
«أُرِیدُ سَفَراً أُعِدُّ لَهُ زَاداً أَحْمِلُهُ إِلَى مَوْضِع حَرِیز;
سفرى در پیش دارم که زاد و توشه آن را به جاى مطمئنى نقل مى کنم» زُهرى گفت: غلام من در خدمت شماست آن را براى شما حمل مى کند. امام(علیه السلام) قبول نکرد، زُهرى گفت: من خودم آن را بر دوش حمل مى کنم تو والا مقام تر از آنى که بخواهى چنین بارى را بر دوش حمل کنى
امام(علیه السلام) فرمود: «لَکِنِّی لاَ أَرْفَعُ نَفْسِی عَمَّا یُنْجِینِی فِی سَفَرِی وَیُحْسِنُ وُرُودِی عَلَى مَا أَرِدُ عَلَیْهِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ اللهِ لَمَّا مَضَیْتَ لِحَاجَتِکَ وَتَرَکْتَنِی; لکن من خودم را والاتر از آن نمى دانم که آنچه مرا در سفرم نجات مى بخشد و ورودم را بر آنچه مى خواهم نیکو مى سازد بر دوش حمل کنم. تو را به خدا سوگند مى دهم به دنبال کار خود بروى و مرا به حال خود رها سازى».
زُهرى به دنبال کار خود رفت بعد از چند روز امام(علیه السلام) را دید، عرض کرد: اثرى از سفرى که فرمودید نمى بینم، امام(علیه السلام) فرمود:
«بَلَى یَا زُهْرِیُّ لَیْسَ مَا ظَنَنْتَ وَلَکِنَّهُ الْمَوْتُ وَلَهُ کُنْتُ أَسْتَعِدُّ إِنَّمَا الاِْسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ تَجَنُّبُ الْحَرَامِ وَبَذْلُ النَّدَى وَالْخَیْرِ;
آن سفرى که تو گمان کردى نیست منظورم سفر آخرت است و من براى آن آماده مى شوم و آماده شدن براى این سفر با پرهیز از حرام و انفاق در راههاى خیر حاصل مى شود».(8)
پی نوشت ها:

1 . «ارتیاد» از ریشه «رَود» بر وزن «قَوم» در اصل به معناى رفت و آمد کردن توأم با مدارا و ملایمت در طلب چیزى است و در مشتقاتِ آن، گاه روى جنبه طلب تکیه مى شود و گاه روى جنبه رفق و مدارا. واژه اراده نیز از همین ریشه گرفته شده است.
2 . «بلاغ» به معناى چیزى است که انسان را به مقصد برساند.
3 . بقره، آیه 197.
4 . عنکبوت، آیه 13.
5 . در مورد اینکه ضمیر «تَطْلَبُه» و جمله «فلا تَجِدْهُ» به چه چیز برمى گردد، میان شارحان نهج البلاغه اختلاف نظر است. احتمال اوّل این است که به شخص فقیرِ نیازمند بازگردد که انفاق ها را گویا بر دوش حمل مى کند و در قیامت تحویل صاحبش مى دهد. احتمال دیگر اینکه به خود مال برگردد; یعنى ممکن است زمانى فرا رسد که بخواهى مالى در راه خدا انفاق کنى و نداشته باشى; ولى تفسیر اوّل همان گونه که در متن آمد ترجیح دارد و جمله «وَاغْتَنِم» شاهد خوبى براى آن است.
6 . بقره، آیه 245.
7 . بلد، آیه 11-14.
8 . بحارالانوار، ج 46، ص 65، ح 27.




نظرات:




گزارش تخلف
بعدی